گوهر خود را در یابیم
“فقط یک ایرانی می تواند علیه مذهب خودش مطلب نشر دهد!”
آیا مردم کشورهای اروپایی و یا قاره ی آمریکا هیچ گاه به فلسطینی بودن حضرت مسیح (ع) و آسیایی بودن دینشان فکر کرده اند تا به خاطر عرق ملی و تعصبات ناسیونالیستی دینشان را کنار بگذارند؟!
آیا یهودیان اروپا و اسرائیل و آمریکا تا به حال نسبت به مصری بودن حضرت موسی (ع) و آفریقایی بودن دین خود تعصب به خرج داده اند و دین دیگری انتخاب کنند؟!
پس چرا وقتی همین یهودیان و مسیحیان به خاطر ترس از فراگیر شدن مکتب اسلام، بحث عربی بودن دین اسلام را مطرح می کنند عده ای از ایرانیان ساده و ناآگاه به نشر این مطالب می پردازند؟!
آیا این فقط به خاطر کثرت هجمه های فرهنگی علیه ایران و ایرانی است یا آنکه سادگی و ناپختگی ما ایرانی ها نیز در این مساله دخالت دارد؟!
فقط در ایران است که گاه برخی، گوهر دست خود را از گردوی در دست دیگران کمتر می پندارند!
آیا خداوندی که حضرت ابراهیم را در عراق به نبوت برگزید باید خداوند عراقی دانست؟!
آیا خداوندی که حضرت موسی را در مصر به نبوت برگزید باید خداوند مصری یا آفریقایی دانست؟!
آیا خداوندی که حضرت عیسی را در فلسطین به نبوت برگزید باید خداوند فلسطینی یا آسیایی دانست؟!
آیا خداوندی که اصحاب کهف را در یونان برگزید باید خداوند یونانی دانست؟!
آیا خداوندی که زرتشت را در ایران برگزید باید خداوند ایرانی دانست؟!
پس چرا خداوندی که حضرت محمد (ص) را در عربستان به نبوت برگزید خداوند عربی و دین اسلام را هم دین عربی می نامند؟!
چرا یهودیان و مسیحیان، خداپرستی در اسلام را عرب پرست می نامند اما خود یهودیت را آفریقایی پرست نمی دانند و مسیحی ها را آسیایی پرستی نمی خوانند؟
چرا فقط یک ایرانی می تواند علیه مذهب خودش مطلب نشر دهد؟!
حالا میفهمی که چرا باید سال 1984 کنگره ای با حضور 300 دانشمند درجه یک شرق شناس از تمام جهان در دانشکده تاریخ در تل آویو برای پیدا کردن راهی برای نابود کردن مردمی که نتوانستند مانند ملتهای دیگر آن را به استعمار بگیرند برگزار شود و جالبتر اینکه به این نتیجه برسند که تا وقتی این مردم از قیام کربلا درس میگیرند و به انتظار قیام امام دوازدهم نشسته اند، هیچ راهی برای مقابله با آنها وجود ندارد!