تاج بندگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

امید به زندگی

09 اسفند 1395 توسط زهره رضائي خندابي

​
پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد. وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت.

اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است. او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد. در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد.

پس از پایان سفیدکاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.

پیرزن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟

کارگر جواب داد: «من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست. پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست. به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.»

پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد. زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد. 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: پند های عبرت آموز لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

تاج بندگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مهدویت
  • سیاسی
  • پزشکی
  • مرگ
  • حجاب
  • فرهنگی
  • حدیث
  • روانشناسی
  • عرفانی
  • استان شناسی
  • اطلاعات عمومی
  • پند های عبرت آموز
  • مفاخر استان مرکزی
  • دلنوشته ها
  • شهید گمنام
  • مدافعان حرم
  • تربیت فرزند
  • ازدواج
  • خانواده
  • سر آشپز
  • نکات معنوی
  • گردشگری استان مرکزی
  • عطار بلاگ
  • دغدغه های رهبری
  • محرم و صفر
  • علمی
  • انقلاب
  • حج
  • ماه مبارک رمضان
  • هوش مصنوعی
  • زندگی با ایه ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس