پیرو خط رهبریم
نویدبخش آزادی
هر چند تأخیر داشت؛ امّا میآمد!
میآمد، از پسِ سالها انتظار تا در زمستان، بهار «صلوات» را بر لبها بنشاند! میآمد تا با التجا به تبار معصومش علیهالسلام ، نویدبخشِ استقرار احکام الهی شود! میآمد تا لبخندهای خاموش را به روشنی «آزادی» فرا بخواند!
میآمد تا برای واپسین روزِ «انتظار»، «احترام به طلوع خورشید» را به امّت خویش بیاموزد! میآمد تا نگاه پیر و جوان را به گلدستههای نیایش، آشنا کند!
میآمد تا مفهوم «استقلال و آزادی» را در مکتب «جمهوری اسلامی» معنا کند!
میآمد تا مکتب «شهادت» را به نقطه نقطه این جهان عصیان زده، بشناساند!
میآمد تا از اقیانوس «فقه آل اللّه علیهالسلام » جویباری به مردابهای خود باوری بگشاید!
میآمد تا اولین «بزرگراه انتظار» را در جهان، به نام نامیِ «حضرت ولی عصر(عج)» افتتاح نماید!
میآمد تا پرده از چهره «نفاق و استکبار» توأمان بردارد!
میآمد تا نگاه دوربینهای جهان را به «قلب تپنده جهان اسلام» معطوف کند!
میآمد تا نامش، عطر صلوات بر پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآله را در فضای دلها بپراکند
میآمد تا دلها با چهره زیبا و روحانیاش الفت بگیرند و نامش را هم وزن «تکبیر»، بر زبان بیاورند! میآمد تا کفّار به عظمت «اسلام» ایمان بیاورند و به نام و مرام «رهبرانش» احترام بگذارند!
میآمد تا نوای مظلومیّتِ «تشیّع» را بر بام جهان، به فریاد عزّت و آزادگی بدل کند!
میآمد تا بشارتی بر ظهورِ «فرزند راستین عدالت» منجی شب زدگان جهان، «حضرت حجة بن الحسن عسکری(عج)» باشد! و با پشتیبانی حضرت، تمام ظواهر استکبار و قدرت پوشالیاش را به تمسخر گیرد!
میآمد تا از ایران تا لبنان، از لبنان تا بوسنی، از بوسنی تا اریتره و یمن و افغانستان، … احیاگر تعالیم ناب نبوی صلیاللهعلیهوآله در اندیشههای زلال علوی علیهالسلام باشد!
میآمد تا فریاد مظلومیّت «نهج البلاغه» را، و زلال نیایشهای «صحیفه» را، همراه با عظمت آسمانیِ کلام وحی «قرآن»، به گوش تمام جهانیان برساند!
میآمد تا فراخوان و همایش «وحدت اسلامی» را با درایت «موسوی»اش، رهبری کند!
میآمد تا نام «روح اللّه موسوی الخمینی» را تاریخ جهان، برای همیشه به حافظه بسپارد!
روح ملکوتیاش قرین درود و سلام باد و راه گرانسنگش، آلوده به ناراستیها مباد!
خوش آمدی روح الله!
مىآيد؛ بر بام بلند آرزو و به جستوجوى شهيدانى كه مسيرش را با خون خويش مطهر كردند.
خانههاى قلبمان، شانههاى مهربان او را مىجويند تا در سايه خورشيدىاش، طعم خوش آزادى را بچشند.
اگرچه سيه مستان شب، با خنجر ظلم، سپيداران باغ را سر بريدهاند، دست نوازش باغبانى چون روح خدا، نگاهى سبز را به درختان آرزوهاىمان باز مىگرداند.
خوش آمدى به وطن؛ پرسوختگان منتظرت، چشمانتظار دست نوازش تواند كه از بام بلند ديدار، بر خاطر مجروحشان بكشى، اى روح خدا!
عطیه ی الهی
وقتی بهمن پنجاه و هفت رسید، روزها به شتاب از پی آمدند و فرصتی برای تیرگی باقی نگذاشتند؛ چنان که شب ها فانوس فریادهای «الله اکبر» بر بام سرنوشت این ملت، درخششی دو چندان یافت. هنوز بهمن به نیمه ی خود نرسیده بود که فرشته ی موعود انقلاب در آسان خدایی کشور بال گشود و عطر کلامش جان فرزندان ملت را حیات دوباره ای بخشید. امام آمد و انقلاب به لبخند پیروزی دل سپرد و دهه ی فجر، شکوه جاودانه اش به رخ طاغوتیان کشید. خداوند متعال با دست های روح اللهی خود به یاری ما آمد. خورشید در جشنی بی غروب بربام روشن جهان ایستاده بود و تولد جمهوری گل محمدی را، نظاره می کرد.
هلهله ی پیروزی در گوش خانه ها و خیابان ها پیچید و عطر گلاب و صلوات، جان عاشقان را سرمست کرد و صمیمی ترین فصل زندگی ما در بهمن آغاز شد و در سایه سار خورشیدی ترین مرد قرن با بارگاه تفضل و رحمت الهی راه یافتیم و جشن روشن آزادی را به برکت این عطیه ی الهی، به تماشا ایستادیم.