ماهیت انقلاب اسلامی
شناسایی ماهیت انقلاب اسلامی و تشخیص فصل ممیّز آن از سایر انقلاب ها مشكل به نظر نمیرسد و تفاوت این انقلاب با سایر انقلاب های دنیا، در اسلامی بودن آن است. بنابراین، اگر نظامی، آن فصل ممیز و آن مشخصهٔ ماهوی خود را همچنان حفظ كند، میتوان ادعا كرد كه هنوز ماهیت خود را از دست نداده است. ولی اگر این فصل ممیز حفظ نگردد، باید اعتراف كرد كه این انقلاب از مسیر اصلی خود خارج و دچار آسیب شده است.
از آن جا كه تنها دینی كه برای تمام شؤون انسان ها، اعم از شؤون فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی، برنامه دارد، اسلام است، تنها انقلابی نیز كه قادر است كه جمیع مصالح مردم را تأمین و تضمین كند و خود، مسایل و مشكلات جدیدی پدید نیاورد، انقلاب اسلامی است؛ یعنی انقلابی كه در همهٔ ابعاد و وجوه خود، بدون استثنا، از جهانبینی و ارزشگذاری دین مقدس اسلام مایه بگیرد و تغذیه كند. ازاین رو، رهبران این انقلاب، برخلاف رهبران سایر انقلاب ها، نه برای تأمین مقاصد انقلاب، از هر عقیدهای، و اگرچه باطل و خلاف واقع، بهره میگیرند و نه با تحریك و تهییج شدید احساسات و عواطف مردم، عوامل غیر عقلانی را بر فعالیت ها و كارهای آنان حاكم میسازند؛ بلكه احساسات و عواطف مردم را محكوم و تابع احكام و ادراكات عقل و آرای صحیح میگردانند و آن گاه از آن ها برای كامیاب ساختن انقلاب و محقق كردن اهدافِ آن سود میبرند. به همین دلیل، ترویج و اشاعهٔ بینش ها و ارزش های اسلامی، كه هم صحیح و مطابق واقعند و هم آمادگی شگرفی برای ایثار، فداكاری و جان فشانی در مردم پدید میآورند، از جمله برنامههای رهبران این انقلاب است.
بنابراین اگر عنصر فرهنگ، اساسیترین عنصر اسلام تلقی شود، بزرگترین بُعد پیروزی انقلاب اسلامی نیز بُعد فرهنگی آن خواهد بود. ازاین رو، استفاده كنندگان اصلی این نعمت نیز در درجهٔ اول، اقشار فرهنگی جامعه خواهند بود كه مصداق بارز آن ها حوزهها و دانشگاهها هستند. بنابراین، وظیفهٔ این اقشار، از اقشار دیگر جامعه بسیار سنگینتر است. ازاین رو، تردیدی نیست كه ماهیت انقلاب اسلامی - یعنی عنصر اسلامی بودن آن - كه یك عنصر فكری و فرهنگی است، با تغییر مسؤولین تغییر نمیكند.
معیار بقای این انقلاب، بقای فكر و اندیشهٔ آن است، نه بقای تفكرات اشخاصی كه در زمان انقلاب از انقلابیون به شمار میآمدند. چه بسا با تغییر نسل ها، اشخاص دیگری جایگزین شوند، لیكن تفكر انقلابی و ماهیت آن پابرجا باشد. بنابراین ملاك اصلی برای ارزیابی چنین انقلابی، بررسی سلامت یا بیماری ریشهٔ فكری و عنصر فرهنگی آن است.
انقلاب ایران نیز كه با پسوند اسلامی شناخته شده است، دارای ابعاد گوناگونی است. این انقلاب، هم انقلابی ضد امپریالیستی، هم انقلابی ایدئولوژیك، هم انقلابی بر ضدّ یك رژیم فاسد و هم انقلابی فرهنگی به شمار میرود. برای پیروزی انقلاب در تمام این ابعاد و بقای آن در برابر حملات دشمنان، ضروری است كه نیروی دفاعی كافی در همهٔ قسمت ها وجود داشته باشد. همچنین برای ایفای رسالت جهانی خود نیز باید از نیروی تهاجمی كافی در همهٔ ابعاد برخوردار باشد. ولی باید در نظر داشت كه قوام این انقلاب به اقامهٔ ارزش ها و باورهای اسلامی است. ازاین رو، اگر ما در تمام ابعاد انقلاب پیروز گردیم؛ لیكن در این بُعد با شكست مواجه شویم، در واقع ماهیت انقلاب تغییر كرده است. اگر تنها هدف ما پیروزی، اگرچه به قیمت دست كشیدن از آرمان های اسلامی باشد، دیگر این انقلاب، انقلاب اسلامی نخواهد بود. اسلامی بودن این انقلاب به این است كه همه چیز فدای مكتب شود. تنها در این صورت میتوان این انقلاب را انقلاب اسلامی نامید.